در گفتوگو با یک نوازنده و مدرس موسیقی پیرامون مشکلات هنرمندان این حوزه مطرح شد؛
سیمین سلیمانی / پایگاه خبری تحلیلی موسیقی خراسان
نگاه مدیران به موسیقی با واقعیت موسیقی فاصله زیادی دارد
حدود دو سال از پاندمی کرونا میگذرد، همه درگیر این اپیدمی و آسیبهای آن شدهایم. موسیقی نیز از این قاعده مستثنا نبوده چه در بحث آموزش چه در بحث ارائه و…، میخواهم به عنوان یک موزیسین از مشکلاتی که شما و همکارانتان با آن دست و پنجه نرم کردند، بگویید.
متاسفانه وضعیت اصلاً خوب نیست. از یک سو جامعه موسیقی هر روز با اخبار درگذشت اهالی ارزشمندش مواجه بود و از سوی دیگر به واسطه محدودیتهای اعمال شده عملاً اجراهای کنسرت در دو سال گذشته تعطیل شدند. در حوزه آموزش نیز شاهد وضعیت بهتری نیستیم. در مقاطعی کلاسهای حضوری تعطیل شدند و در مقاطعی نیز تمایل به حضور در کلاس از سوی هنرجویان به شدت کاهش یافت.
در این میان خیلیها به کلاسهای مجازی روی آوردند که البته تیغ دو لبه بود…
بله. افزایش کلاسهای آنلاین تا حدودی بحث آموزش را از تعطیلی کامل نجات داد اما آموزش موسیقی به صورت آنلاین علیرغم آنچه تصور میشود بسیار دشوار است. در آموزش موسیقی خصوصاً نوازندگی و دروس عملی آنچه اهمیت ویژه دارد، محتوایی است که به مثابه معنا، باعث انتقال مفاهیمی میشود که عینی نیستند و در آموزش آنلاین غیرممکن یا بسیار بسیار دشوار است. از سوی دیگر با جستجو در فضای مجازی شاهد حجم قابل توجهی ویدئو و فایل آموزشی هستیم که بخش قابل توجهی از این موارد، اساساً دارای حداقل شرایط ویدئوی آموزشی نیستند، به عبارت دیگر آموزش در فضای مجازی به ظهور و بروز افرادی منجر شده است که شرایط و توانایی تدریس صحیح را ندارند.
در این بازه زمانی شاهد انتشار تکهای زیادی هم بودیم.
درست است. انتشار تک آهنگ در این مقطع همچنان آمار قابل توجهی دارد اما رکود در موسیقی ردیف دستگاهی آن چنان گسترده شده است که بسیاری از هنرمندان موسیقی دستگاهی مخصوصا خوانندگان به انتشار آثار پاپ روی آوردند. هنر اصیل و هویت ساز موسیقی اصیل و نواحی در شرایط کرونا بیشترین فشار را متحمل شده است.
علاوهبر مشکلاتی که پاندمی به وجود آورد، خود این هنر پیش از این هم با معضلات زیادی روبهرو بود، در واقع مشکلاتی که با بروز این پاندمی چند برابر شدند. در دو بخش درباره این مسائل به عنوان یک هنرمند صحبت کنید. بخش اول مشکلات داخلی و صنفی و بخش دوم مشکلات خارج از صنف همچون مجوزها و…
بله متاسفانه موسیقی همواره در معرض این دو چالش بوده است. ابتدا بخش دوم پرسشتان را پاسخ میدهم؛از سویی مدیران دولتی در همه این سالها، نگاهشان به موسیقی با آنچه واقعیت موسیقی است فاصله معناداری دارد. اینکه مدیر سطح بالای فرهنگی از موسیقی به عنوان عاملی برای پرکردن اوقات فراغت یاد میکند، نتیجه عدم شناخت و آگاهی و صدالبته فقدان مشاوران دلسوز و کاربلد است.ای کاش این بزرگواران یک بار از خودشان میپرسیدند اگر موسیقی در بهترین حالت، وسیلهای برای پرکردن اوقات فراغت است چگونه دانشمندان بزرگی مانند ابن سینا آن چنان عمیق و جدی به آن پرداختهاند؟ چگونه فارابی به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ به موسیقی نگاه خاص و ویژهای داشته است؟و برایند همه این فقدان آگاهی در مدیران و تصمیم سازان حوزه موسیقی، شرایطی است که این روزها برای موسیقی رقم خورده است.
این مشکل سالهاست که وجود دارد و محدود به روزگار کرونایی موسیقی نیست، همه افتخار دفتر موسیقی در چهل سال گذشته اعلام تعداد رو به افزایش مجوزهای صادر شده برای تولیدات و اجراهای موسیقی است، درحالی که کمترین وسواسی به لحاظ کیفی اساساً وجود ندارد و بازار موسیقی را آثار بیکیفیت و سطحی اشباع نموده است.آثاری که به کمک شبکههای متنوع و متعدد صدا و سیما، اولین نقش در نزول سطح شنیداری مخاطب را برعهده دارد. این مشکلات و مواردی از این دست که همه اعضای جامعه موسیقی با آن مواجه میشوند از یک سو و عدم حمایتهای قابل توجه دولتی از موسیقی ریشهدار و با اصالت، نهایتاً به شکلگیری تشکلهای ریز و درشتی انجامید که سرآمد و مهمترین آنها خانه موسیقی است. خانهای که از نگاه موسسان آن، قرار بود مامنی برای همه اهالی موسیقی فارغ از اختلافات و تفاوتها باشد که صحبت درباره عملکرد این نهاد و پرداختن به آن مجالی دیگر میطلبد.
من بارها از هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی شنیدهام که میگویند، راه اجرا و مجوز برای آنها گاه سختتر از اجراهای مثلا موسیقی پاپ است، آیا این گزاره درستی است؟ یعنی مشکلات برای گروههای مختلف هنرمندان متفاوت است؟
ببینید این نکته بسیار روشن است که آثار موسیقی اصیل یا موسیقی نواحی توان مقابله یا رقابت تجاری با آثار پاپ را ندارند. این امر مختص جغرافیای خاصی نیست و تقریباً در همه کشورها وضعیت مشابهی وجود دارد. آنچه کشور ما را از دیگران متمایز میکند، اصرار و ترغیب هنرمندان به نگاه مدیران دولتی است، نگاهی تجاری که همه آثار هنری را با تعداد مخاطب ارزشگزاری میکند. با چنین نگاهی هنرمند توانای موسیقی نواحی که سالها با خون دل تلاش کرده تا میراث دار الحان و مقامهای جغرافیایش باشد، را تشویق میکنند که چیزی بنوازد که شنونده (بخوانید مشتری) بیشتری داشته باشد. با این نگاه ضد فرهنگی که متولیان فرهنگ کشور دچارش شدهاند هنرمند موسیقی نواحی کشور چگونه میتواند مقابله کند؟ هر چند در سه دهه گذشته و با فعال شدن انجمن موسیقی ایران و برخی موسسات بخش خصوصی آثار قابل توجهی در حوزه موسیقی اقوام و اصیل منتشر و اجرا شد اما تلاش مدیران در واگذاری انجمنها به بخش خصوصی و عدم تخصیص بودجه مناسب، کورسوی امیدی را که به سختی سوسو میزد، نیز تقریباً خاموش کرده است.
برای برون رفت از این اوضاع که البته به هیچ عنوان ساده نبست، اما برای کمتر شدن این مشکلات آیا راهی باقی است؟
وقتی مدیران صنایع ثروتمند کشور، به واسطه فقدان آگاهی بودجههای دست نیافتنی برای اهل هنر را به اسم فرهنگ صرف فوتبال میکنند، و وزارتی که میبایست همه امکانات خویش را برای حفظ و ارتقاء فرهنگ شنیداری جامعه به کار گیرد، دقیقا مسیر مخالف را برگزیدهاند و نتیجه رفتارشان تخریب فرهنگ شنیداری جامعه را چنان که شاهد هستیم در پی داشته، به شخصه امیدی به متولیان حکومتی ندارم. آنچه همچنان امید به بهبود اوضاع را در ذهن من و امثال من زنده نگه داشته است، تلاش تکتک موسیقیدانان نواحی و اصیل است که با وجود همه ملامتها، از مسیرشان منحرف نشدهاند. موسیقی ما همراه با تاریخ پر فراز و فرود این سرزمین حتی با یورش سواران مغول نیز زنده ماند و زنده خواهد ماند.
برچسب ها :سورج یاسایی ، موسیقی اصیل ، موسیقی ایرانی ، موسیقی سنتی ، موسیقی نواحی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰