مردانشاهی در گفت وگو با پایگاه موسیقی خراسان مطرح کرد:
صادق غفوریان، پایگاه خبری موسیقی خراسان
دوتارنوازی تربت جام در اوج، خوانندگی در افول
حسینعلی مردانشاهی از هنرمندان و دوتارنوازان تاثیرگذار در بخش آموزش و فعالیت های گروهی موسیقی مقامی در سال های اخیر شهر تربت جام است. این هنرمند ۴۳ ساله که در دوتارنوازی از محضر استادان بزرگی همچون محمد قاسم زاده و ذوالفقار عسکریان بهره برده، اکنون سرپرست گروه موسیقی محلی «فردای جام» است که ضمن کسب رتبه در چند جشنواره ملی، با این گروه سابقه شرکت در جشنواره موسیقی فجر، فستیوال ناپا در کراچی پاکستان و اجرا درترکیه را در کارنامه دارد. از مردان شاهی در حوزه تولید و تنظیم نیز چند آلبوم از جمله نغمه های دیارجام و ترانه های جام و تهیه کنندگی آلبوم «یادگار» با صدای زنده یاد ذوالفقار عسکریان روانه بازار شده است. وضعیت کنونی دوتارنوازی، خوانندگی، آموزش و اقتصاد موسیقی مقامی خراسان، پرسش های پایگاه خبری موسیقی خراسان بود که برای بررسی بیشترآن ها با حسینعلی مردان شاهی به گفت وگو نشستیم.
جناب آقای مردانشاهی، در یک نگاه کلی وضعیت حال حاضر موسیقی مقامی در تربت جام را چگونه می بینید؟
وضعیت موسیقی مقامی در تربت جام در دو حوزه نوازندگی و خوانندگی متفاوت است. در بخش نوازندگی دوتار شرایط بسیار خوب است و ما علاقه بسیار زیاد نوجوانان و جوانان را به فراگیری این شاز شاهد هستیم. در این بخش هنرمندان خوبی در حال رشد و نمو هستند. به طوری که امروز بخش بزرگی از نوجوانان و جوانان تربت جام ساز به دست هستند و کماکان ساز غالب در این شهر با فاصله زیاد با دیگر سازها همچنان دوتار است.
در واقع تعداد قابل توجهی از دختران و پسران نوجوان و جوان تربت جام اهتمام به فرهنگ اجدادی شان را افتخار خود می دانند که این جای شکرگذاری و خوشحالی دارد. اما در بخش آواز نگرانی های جدی وجود دارد. با توجه به این که در گذشته نه چندان دور از هر ده نفر دستکم نیمی از آن ها آوازخوان بودند، اما اکنون این ظرفیت را در میان نسل جدید با مقیاس خیلی کم می بینیم که این مسئله در بلند مدت آسیب هایی به همراه خواهد داشت و از این بابت جای نگرانی دارد.
به دیدگاه شما مهم ترین چالش موسیقی مقامی امروز در تربت جام چیست؟
تصور می کنم نوع نگرش فعلان هنری و هنرجوبان بیشتر به «نوازندگی محض» معطوف شده است. درواقع بخش آموزش کم تر توانسته درک درست از موسیقی مقامی را با تمام ساحت هایش هم چون حال و هوای مقام ها، آشنایی با داستان ها، حکایت ها و فلسفه مقام ها را به نسل امروز موسیقی منتقل کند. یعنی در گذشته نه چندان دور، استادان ما به این بخش موسیقی محلی هم توجه داشتند اما امروز هنرمندان با این بخش موسیقی تاحدودی بیگانه اند و همین باعث شده که اگرچه شاید آن ها نوازندگان متبحری بشوند اما هنرمندانی عمیق نه. این مسئله خود یک چالش بزرگ است. همچنین دیگر چالش مهم کنونی موسیقی مقامی همان موضوع ضعف در گرایش نسل جدید به بخش خوانندگی است که در پاسخ قبل به آن اشاره کردم.
پس جای خوشحالی دارد که امروز نوجوانان و جوانان برای همراه بودن با موسیقی مقامی انگیزه و علاقه نشان می دهند…
بله همین گونه است من این انگیزه را فوق العاده خوب می بینم. یعنی انگیزه وعلاقه به یادگیری ساز دوتار در تربت جام خیلی خوب است. گمان می کنم کم تر شهری در کشور باشد که همچون تربت جام این میزان افراد علاقمند به یادگیری ساز سنتی خود را داشته باشد. در این میان نوازندگان بسیار خوب و چیره دستی را هم در سنین نوجوانی و جوان در شهرمان داریم که این نشان دهنده علاقه خیلی زیاد و جدیت و تلاش زیاد در یادگیری دوتار است. از این رو می توان ادعا کرد که تربت جام از این جهت متفاوت ترین شهر کشور است. ما این موج علاقه به دوتار و نوازندگی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان را به وضوح می بینیم که امیدواریم این شرایط در کنار تدابیری که مسئولان می اندیشند همین طور با شور و نشاط مسیر رشد خود را ادامه دهد.
حوزه های آموزش موسیقی مقامی را چگونه می بینید؟
در بخش نوازندگی اتفاقات خوبی در حال رقم خوردن است. هم از نظر میزان هنرجویانی که به این سو گرایش دارند و هم از جهت تعداد استادان و مربیانی که به امر آموزش اشتغال دارند. اکثریت قریب به اتفاق این آموزش ها به روش قدما و تربیت سینه به سینه انجام می شود. البته در چند سال اخیر آسیب هایی هم در میان برخی مربیان نسل جدید پدید آمده ولی درکل، آموزش موسیقی مقامی در تربت جام با وجود افراد شاخص و تاثیرگذار که ما همچنان صدای خوش نوا و ساز آن ها را می شنویم، شرایط خوبی دارد. منتهی اگر بخواهیم آسیب شناسانه نیز به موضوع نگاه کنیم طبیعتا مطلوب این است که استادان و مربیان علاوه بر آموزش نوازندگی، به موضوعاتی از جمله درک درست از مقام ها و فلسفه آنها، شناخت داستان ها و حکایات هم توجه داشته باشند و این مطلب را نیز در دستور کار خود قرار دهند. قطعا هنرمندانی که در فرایند چنین آموزش هایی تربیت بشوند هنرمندانی متفاوت، جامع تر و با دانش عمیق تری خواهند بود.
جناب مردان شاهی این آموزش ها در بخش بانوان چگونه است؟
خوشبختانه ما در حوزه بانوان هم شاهد اتفاقات بسیار خوبی هستیم. گاهی میزان علاقه و پیگیری آن ها در موسیقی مقامی نسبت به آقایان هم بیشتر است و می توان گفت که در حال حاضر درصد قابل توجهی از هنرجویان موسیقی را دختران نوجوان، جوان و خانم های بزرگسال تشکیل می دهند. همانطور که اشاره کردم، گرایش نوجوانان و جوانان به موسیقی مقامی در تربت جام امیدبخش و امیدوارکننده است.
به نظر می رسد، نسل اول پیشکسوتان موسیقی همچون استادان سمندری، نورمحمد درپور، پورعطایی، ذوالفقار عسکریان، ابراهیم شریفی و همچون حاج قربان سلیمانی در شمال خراسان، به اصالت موسیقی مقامی پایبندی بیشتری داشتند. آیا این ادعا را درست می دانید؟ آیا فرزندان این اساتید به عنوان میراث داران هنر پدرانشان توانسته اند از این میراث به خوبی حراست کنند؟
آری! استادانی که به نامشان اشاره کردید، پاسداران اصالت موسیقی مقامی بودند گرچه اعتقادم این است که این استادان در کنار پاسداری از اصالت ها، هنرمندان بسیار خلاق و هر کدامشان در هنرشان دارای سبک بودند که البته این خودش یک مقوله مفصل و پیچیده ای است که می تواند در جای خودش درباره اش گفت وگوکرد. اما دغدغه همه آن ها حفظ و حراست سنت ها در موسیقی بود که در این موضوع هم زحمات زیادی کشدند و وقت بسیاری هم صرف آن کردند که در این زمینه ما مدیون زحماتشان هستیم. خوشبختانه بیشتر فرزندان این استادان مشغول به کار هنر هستند و در بین آن ها افرادی هستند که در بین نسل خودشان هنرمندان تاثیرگذار و شاخصی هستند.
برای نمونه در شمال خراسان از فرزند مرحوم حاج قربان سلیمانی بگیرید تا فرزندان استادان درپور، پورعطایی، ذولفقار عسکریان، سمندری، سروراحمدی و دیگران که گرچه در دوره تاریخی متفاوتی از پدرانشان زیست و زندگی می کنند اما امروزتلاششان این است از هنر پدرانشان بتوانند به درستی میراث داری کنند که جا دارد از آن ها قدردانی کنیم.
اقتصاد موسیقی مقامی، را امروز چگونه می بینید. آیا می توان به اقتصاد این هنر امیدوار بود؟
برای پاسخ به این سوال، باید به دنبال کلمه ای فراتر از فاجعه بگردیم که بتواند شرایط اقتصادی موسیقی را توصیف کند. ما به هیچ عنوان در موسیقی مقامی چه در بخش آموزش و چه در اجراها شرایط مناسبی نداریم. به ویژه در بخش اجراها که شاهد رویداد خاصی نیستیم. می توان مدعی شد که گروه های هنری و فعالان هنری صرفا برای دل خودشان کار می کنند که این چرخه معیوبی است یعنی حمایت کافی از این حوزه صورت نمی گیرد.
در صورتی که می بینیم در تمام دنیا از هنرهای بومی و محلی خودشان مراقبت و حمایت می کنند. متاسفانه این حمایت ها آنطور که باید در کشور ما از موسیقی مقامی انجام نمی شود و تنها گردش مالی که در این حوزه می توانیم داشته باشیم ساخت ساز و فروش آن است که معتقدم آن هم نسبت به سایر سازها به قیمت استاندارد و مطلوب خودش نیست. در یک نگاه کلی زندگی هنرمندان موسیقی مقامی شرایط خوبی ندارد.
با این توصیف، شرایط اقتصادی هنرمندان دیگر گونه های موسیقی محلی همچون سرنانوازان و دهل نوازان به مراتب باید سخت تر باشد…
بله، متاسفانه وضعیت در این بخش بسیار وخیم تر است. یعنی هنرمندان سرنانواز و دهل نواز شرایط خوبی ندارند و در گذشته بخشی از اقتصاد این هنرمندان با حضور در مراسم ها و جشن های مردم بود که فاصله گرفتن مردم از آیین ها و فرهنگ سنتی خود، باعث شده امروز بخش زیادی از نوازندگان سرنانواز و دهل نواز خانه نشین شوند.
همانطور که اشاره کردم چرخه اقتصاد در موسیقی مقامی معیوب است و چون این هنر مظلوم به حال خودش رها شده و روز به روز هم در بخش اقتصادی شرایط بدتری گریبانگیرش می شود، معلوم نیست در سال های آینده، چه اتفاقات خطرناکی بر سر این موسیقی بیاید که بی شک اگر در این زمینه ندبیری اندیشیده نشود وضعیت به مراتب نگران کننده تر نیز خواهد شد.
برچسب ها :آواز ، حسینعلی مردانشاهی ، دوتار ، موسیقی خراسان ، موسیقی مقامی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰