گفتوگو با حجت قیطلاقی درباره قطعه "خراسان" و دغدغههای او پیرامون ارائه موسیقی خراسان
سیمین سلیمانی / پایگاه خبری تحلیلی موسیقی خراسان
اجازه دهیم موسیقی مقامی خراسان متفاوت تر ارائه شود
ضبط میکس و مسترینگ این قطعه را رضا اسدپور و طراحی کاور و ویدئو نیز با محیا فرمانی انجام شد و نشر و پخش جوان نیز ناشر این قطعه بود. قطعهای که در آن از تلفیق کلام کرمانجی و پارسی بهره جُسته؛ قیطاقی نه تنها در این اثر بلکه به گفته خودش در تمام فعالیتهای هنریاش سعی داشته گامی در جهت ارائه موسیقی خراسان برای طیف گستردهتر و وسیعتر بردارد و این نوع موسیقی را از انزوا بیرون بکشد. ابزار او برای پیشبرد هدفش در «قطعه خراسان» علاوه بر استفاده از ویژگیهای موسیقی خراسان، تلفیق کلام و همنوازی سازهای مختلف با دوتار بوده که در نهایت قطعهای با درونمایه فولکلور و براساس نغمات موسیقی خراسان ارائه کرده است. ویدئوی این اثر هم در نوع خود به دلیل فاصله گرفتن از شکل معمول (نمایشِ صرفِ دستاندرکاران اثر) و استفاده از نمادهای خراسان همچون رقص خراسانی و… قابل توجه است. به بهانه انتشار این قطعه گفتوگویی داشتیم با حجت قیطاقی که در ادامه میخوانید.
درباره اثر اخیرتان قطعه خراسان، صحبت کنیم؛ ابتدا میخواهم از شکلگیری این ایده بگویید.
سالهاست که دغدغه فکریام یافتن مسیر جدیدی در موسیقی خراسان و ارائه آهنگسازی و رخ دادن اتفاقات مثبت در فرم، ملودی، شعر، ریتم و سازبندی است، چرا که معتقدم موسیقی خراسان عمق بسیار زیادی برای اندیشیدن دارد. بنده این کار را با خوانندههای متفاوت و با بازخوانی آثار اساتید گذشته شروع کردم با این هدف که مسیر جدیدی برای نگاه کردن و شنیدن این موسیقی بیابم تا بتوانیم بیشتر با آن ارتباط برقرار کنیم و بیشتر راجع به آن در جامعه فکر کنیم. موسیقی را از فرم محفلی خود خارج کرده و به ارائه تکنیکال با نگرشی مثبت همراه با دانش امروزی برسانیم. به نظر من تکه پازل گمشده خراسان دانش است. دور موسیقی خراسان را حصاری کشیده و اجازه نمیدهیم گفتمانی بین دوتار و سازهای دیگر و در کل، بین موسیقی خراسان و دیگر نواها شکل بگیرد.
درباره محفلی بودن و اینکه اعتقاد دارید باید از این فرم خارج شود؛ توضیح بیشتری بدهید. چون برخی معتقدند مهم است که اصالت و بکر بودن موسیقی فولکلور حفظ شود. از طرفی یکی از خاصیتهای موسیقی فولکلور همان سادگی و شاید به دیدگاه برخی محفلی بودنش باشد؛ فارغ از قضاوتهای مختلف در این باره، نظر شما چیست؟
ببینید اصالت بسیار مهم است اما در این باره منظورم این است که موسیقی مقامی خراسان از حالت انزوای خود و این که فقط در محفلها ارائه شود، خارج گردد قرار نیست در بکر بودن موسیقی اتفاق خاصی بیفتد نشانه بارز آن زندهیاد حاج قربان سلیمانی که ایشان موسیقی بکر را در بهترین فستیوالهای دنیا ارائه دادند و نمونه آن عکسالعملی که غرب به این اتفاق داشت و شما هم در جریان این موضوعات هستید و بازتاب هنر ایشان را همه دوستداران موسیقی نواحی میدانند. اینکه فقط در یک دورهمی بنشینند و ساز بزنند، بسیار زیبا و بکر و فوقالعاده است اما حرف من این است که وقتی این همه زیبایی وجود دارد چرا باید فقط در خلوت خودمان باشد و چرا فقط در دور همی های خودمان ساز بزنیم خب این را می توانیم به دیگران ارائه دهیم.
پس بیشتر مقصود شما ارائه موسیقی به مخاطبان بیشتر است و اینکه این موسیقی از انزوا خارج شود…
بله. ببینید میتوانیم در کشور خودمان، شهرهای دیگر و حتی کشورهای دیگر این موسیقی را ارائه دهیم این موسیقی از لحاظ شنیدن، تبادل فرهنگها و اتفاقات فرهنگی و چه از نظر اشعار و ملودی آن قدر فاخر و غنی است که این قابلیت را دارد که در دایره بزرگتری ارائه شود تا طیفهای گستردهتری از آن بهره ببرند.
در این قطعه کلام پارسی و کرمانجی شنیده میشود، برای انتخاب خواننده چالشی هم داشتید؟
واقعیت این است که خیلی در مورد خوانندههای مختلف فکر کردم و همیشه جامعه موسیقایی اطرافم را رصد میکردم تا ببینم با کدام یک از خوانندههای بزرگوار میتوانم کار کنم طوری که به موسیقی خراسان هم کمکی باشد. در میان دوستانی که در موسیقی اصیل ایرانی کار کرده و سابقه حرفهای دارند، پوریا اخواص عزیز اولین خوانندهای بود که از خود جسارت نشان داد و پذیرفت که در کنار کلام پارسی، کلام کرمانجی هم بخواند و از عهده کار هم فوقالعاده برآمد. من جسارت فوقالعاده پوریا اخواص را برای خواندن این اثر، همچنین خصیصه حرفهای و باهوش بودن ایشان و درک ادبیات و ملودی او را تحسین میکنم. برای من خیلی جذاب بود که بتوانم با ایشان کار پیش رفت.
در این قطعه از همنوازی چهار ساز ملودیک کمانچه، کمانچهآلتو، دوتار و عود در کنار سازهای کوبهای بهره بردهاید؛ درباره انتخاب این سازها و همچنین سازآرایی این اثر هم صحبت کنید.
باتوجه به اینکه ریتم در موسیقی مقامی خراسان جایگاه بسیار مهم و خاصی دارد اگر در آهنگسازی به ریتم موسیقی بیندیشیم کار به سمت و سوی دیگری هدایت خواهد شد. به دلیل همین اهمیت ریتم در موسیقی خراسان، طراحی سازهای کوبهای این اثر، بیشترین زمان را نسبت به سایر بخشها به خود اختصاص داد؛ چه در بخش آهنگسازی، چه بخش ملودی و چه در بخش آواز. تاکنون دهل و دایره و این اواخر تنبک و دف و چند ساز دیگر، سازهای مرسومی بودند که در موسیقی خراسان استفاده میشدهاند. من در این اثر از چند ساز کوبهای متفاوت استفاده کردهام با هدف شکلگیری دقیق ریتم، مخصوصا ریتمهای لنگ موسیقی خراسان که جایگاه عظیمی در موسیقی ایران دارند و خیلی با ارزش هستند ولی کمتر به آنها پرداخته و فکر شده است. در رابطه با عود، کمانچه و کمانچه آالتو؛ در موسیقی خراسان بخش بسیار مهم سازهای بم را کمتر داریم حتی میتوانم بگویم اصلا نداریم که بتوانند صدا دهی آنسامبل ما را تکمیل کنند و بتوانیم در چند لایه صدایی و فرکانسی صدای خوبی داشته باشیم، به همین منظور ساز عود را به پروڑه اضافه کردم تا این کاستی را جبران کنم. در گذشته دوتارهای چپ کوک داشتیم که اینجا هم نواختیم همچنین کمانچههای سهسیم که صداهای با تونالیته بالا دارند و همین طور در گذشته قوشمه و سُرنا بوده که چندان صدای بمی ندارند تنها سازی که اندکی صدای بم داشته دوتار ابریشم سالها پیش بوده است که در حال حاضر استفاده نمیشود. حضور کمانچه و کمانچه آلتو هم با هدف ارائه بخشی از فرهنگ خراسان بوده به خاطر اینکه کمانچه در موسیقی خراسان جایگاه بسیار والایی دارد البته قصدمان استفاده از کمانچه سهسیم بود که متاسفانه نشد و کمانچه چهار سیم و آلتو استفاده کردیم و در نهایت با ترکیب این چهار ساز ملودیک و کوبهای موفق شدیم به نسبت موسیقی خراسان و ملودی ساخته شده، صدادهی متناسبی از کار بگیریم.
اما برویم سراغ کلام؛ شما در کلام این قطعه از آثار جعفر قلی زنگلی و مولانا بهره بردهاید. دو شعر را بر چه اساس انتخاب کردهاید، محتوا، ملودی یا حس. کدام بیشتر دخیل بودند؟
اولین هدف من متشکل از ترکیب، اتحاد و کنار هم قرار گرفتن این دو زبان یا گویش بود. زبان پارسی زبانی است که از جایگاه بسیار مثبت و خوبی در سرزمینمان برخوردار است. این در حالی است که کشور ما کشوری پهناور است که گویشها، زبانها و فرهنگهای متفاوتی در آن زندگی میکنند و به همین دلیل انجام این کار برایم جذاب بود و قطعا این مسیر را ادامه خواهم داد. در موسیقی خراسان؛ ترکی، کرمانجی و پارسی داریم و هدف من به عنوان اولین پروژه این بود که بتوانم تلفیقی از کلام کرمانجی و پارسی داشته باشم و تا حدودی توانستم این کار را انجام دهم ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که ادبیات در خراسان جایگاه بسیار ویژهای دارد و حضور حکیم ابوالقاسم فردوسی در این خطه، آن را تایید میکند و لازمه پرداختن به آن، اندیشه و نگرش درست است. دلیل استفاده از اشعار حضرت مولانا در این اثر ریتمیک و آهنگین بودنش بود و هدفم از تلفیق این دو، اتحادی بود که باید بین این زبانها و گویشهای مختلف اتفاق میافتاد و خلق مسیری که همیشه دغدغه آن را داشتم که موسیقی خراسان به سمتی برود که اشعار شاعران بزرگ و قدرتمند سرزمینمان به آن حیطه وارد شوند. اشعار تمامی این بزرگان مثل فردوسی، مولانا، حافظ و سعدی باید در موسیقی خراسان استفاده شوند و روی آنها آهنگسازی شود. پیش از این اساتید و بخشیهای بسیاری با اشعار مختلف، شاهنامه خوانی، داستان سرایی و نقالی کردهاند که همه آنها قابل احترام و عزیز هستند. مولانا برای تمام ایرانیهایی که حداقل علاقهای روی ادبیات دارند، کاملا شناخته شده است و بارها اشعار او را در آثار مختلف شنیدهایم. به طور کلی در کنار هم قرار گرفتن کلام پارسی و کرمانجی و تلفیق این دو برای خودم بسیار جذاب بود.
اما درباره جعفرقلی؛ جایی خوانده بودم جعفرقلی معروف به ملک شعرای کرمانج است؛ حتما بر شما تاثیر خاصی داشته که در میان شاعران از کلام او بهره بردهاید.
جعفرقلی زنگلی معروفترین شاعر کرمانج است که ما از کودکی هنگام ساز زدن و آموزش دیدن از زبان پدرانمان اشعار آن بزرگوار را میشنیدیم و از کودکی این اشعار در ذهن ما نهادینه شده است و با اشعار جعفرقلی زندگی میکردیم. از آنجا که اشعار جعفرقلی جایگاه ویژهای در موسیقی کرمانجی دارند، من هم اولین کاری که به ذهنم رسید این بود که از اشعار ایشان در کارم استفاده کنم. درواقع دلیل نامگذاری این اثر به نام خراسان، این است که قطعه کلا بر اساس جعفرقلی کرمانجی ساخته شده است. بخشی از ملودی و شعر همچنین بخش آغازین قسمت کرمانجی آهنگ جعفرقلی است که با حضور دوتار به عنوان محوریت اثر و ملودی ساخته شده است. در واقع حضور شعر جعفر قلی زنگلی در این کار بیشتر به این بر میگشت که وقتی من گذشته خود را زمزمه میکردم ملودی و اشعار جعفرقلی را میشنیدیم، فرقی نمیکرد در چه محفلی باشد، تمرین یا محفل عاشقانهای با حضور چند استاد. شعر «خل کله من مگرن مشکل کاره کاری دل» یکی از معروفترین اشعار ایشان است. بیشتر هدف من زنده کردن گذشتهای است که نسل قبل اهل موسیقی در رابطه با شعر جعفرقلی خراسان دارند، تصور کنید مولانای بزرگ و جعفرقلی بزرگ کنار هم قرار بگیرند؛ مضمون کار هم که کاملا عاشقانه است.
با این اوصاف این عارف و شاعر دوره قاجار در منطقه کاملا شناخته شده است، درباره تاثیر او بگویید.
میتوان گفت موسیقی کرمانجی را با اشعار ایشان میشناسند چرا که بخش بزرگی از موسیقی خراسان را موسیقی کرمانجی تشکیل داده و تمام کرمانجهای منطقه جعفرقلی بزرگ را میشناسند، با اشعار او زندگی کردهاند، اشعارش را از کودکی زمزمه کرده و درک کردهاند. تاثیر بخشی از اشعار عاشقانه و حماسی ایشان به دلیل حضور دوتارنوازان در بطن جامعه کرمانجها، کاملا مشهود است و هر زمان گروه دوتارنواز کرمانجی دیدید شک نکنید که از اشعار ایشان در کارشان استفاده کردهاند. البته ممکن است یکی از دلایل این حد از شناخته شدگی جعفرقلی، وجود تعداد اندک شاعری بوده است که به کرمانجی یا ترکی شعر بسراید ولی با این حال از کامل و غنی بودن اشعار ایشان نمیتوان گذشت که به خصوص در بخش قومیت کرمانج خیلی تأثیرگذار بوده است. علاوه بر این برای کرمانجهایی که در کار موسیقی بوده و هستند خیلی مهم است که شاعری را انتخاب کنند که همزبان و از تبار خودشان باشد و این مسئله برایشان خیلی مهم است و تعصب خاصی نسبت به آن دارند. بنده هم وقتی تصمیم گرفتم کاری امروزیتر که با نگرش امروزی باشد انجام دهم، باز هم به سراغ ایشان رفتم و از اشعارشان بهره بردم.
سپاس آقای قیطاقی که تا اینجای گفتوگو همراه ما بودید، از موزیک ویدئو ساخته شده هم صحبت کنیم. در این موزیک ویدئو از رقصهای خراسانی استفاده شده بود، اساسا کارهایی که با تصویر همراه هستند، گاهی تاثیر و بازخورد بهتری هم دارند.
بله… طراحی موزیک ویدیوی این کار بر عهده محیا فرمانی بود که در آن از المانها و رقصهای خراسانی بهره بردند چرا که رقص و حرکات موزون محلی، عضو جدانشدنی فرهنگ ماست که دارای ریشه و تاریخچه عمیقی است. حرکات موزون و رقصهای محلی به دلیل اینکه سراسر زیبایی، ریتم، حال خوب و اندیشه است، برای من به عنوان یک خراسانی و در درجه اول یک ایرانی، بسیار جذاب هستند و همیشه به آن فکر کرده و به آن پر و بال میدهم. همین طور بهره بردن از سایر المانهای به کار رفته در دست ساختههایی همچون جاجیمها برایم ارزشمند هستند. برنامه و هدف ما در ساخت این ویدئو این بوده که بیشتر از المانهای موجود در خراسان، استفاده کنیم و به پیشنهاد بنده تصویر بنده و پوریا نیز در کنار آنها قرار بگیرد. بخشهایی از طراحی به این شکل بود که کرمانجها جوراب پاتابه میبندند. این مسئله که افراد خودشان بر روی صحنه قرار گرفته و نوازندگی کنند جذاب است ولی هدف ما متفاوت بودن کار بود و رسیدن به این هدف، سیزده ماه کار روی سازبندی، تنظیم و طراحی و ضبط ویدئو زمان برد.
و سخن پایانی…
در سخن پایانی نکتهای را که بارها گفتهام دوباره میگویم؛ بهتر است موسیقی خراسان، از فضای محفلی خود خارج شود و به آن اجازه شنیده شدن بدهیم. این موسیقی با سازها، تفکرات و سبکهای دیگر تلفیق شود؛ روی آن فکر شده و اجازه داده شود که بهتر و متفاوتتر شنیده شود. در موسیقی محلی همیشه تمایل داریم منتظر بمانیم تا هنرمندان این عرصه، پیشکسوت شوند و زمانی که عصا به دست گرفتند به دیدارشان برویم و از آنها حمایت کنیم درصورتی که جوانان زیادی در کشور وجود دارند که در عرصه موسیقی خراسان در حال فعالیت هستند، تفکر میکنند و مسیر خوبی را دنبال میکنند. سالها تحصیل کرده و در رابطه با این موسیقی اندیشیدهاند. بهتر است که در زمان جوانی هم این توجهات صورت بگیرد. معتقدم که تکه پازل گمشده در موسیقی ما، دانش است. به طوری که اگر در موسیقی خراسان، دانش و سواد میبود، موسیقی ما از جایگاه بسیار بهتری برخوردار میشد و به جایگاه اصلی خود میرسید چرا که این موسیقی بسیار غنی، جذاب و نجیب است. در این پروژه اتحاد گویشها برای من بسیار مهم بود و قطعا در پروژههای بعدی خود به اتحاد کردها و ترکها خواهم پرداخت و در پروژههای بعدی دیگر هم به اتحاد ترکها، پارسها و کردها خواهم پرداخت و این مسیر را دنبال خواهم کرد چرا که برایم هدفی جذاب و با ارزش است.
برچسب ها :پوریا اخواص ، حجت قیطاقی ، موسیقی خراسان ، موسیقی فولکور
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰